وای خدا
وای یعنی به آسمونها پرکشیدم داشتم وبلاگت رو به روز میکردم که اومدی سرت رو گذاشتی روی پاهام بعد که بغلت کردم یه عکس خودت رو نشونت دادم و گفتم سنا این کیه ؟ گفتی م م م یعنی من وای خدا دلم میخواست قورتت بدم حالا هم از پاهام آویزونی و بهم میگی مدی ا یه طورائی انگار داری میگی مرضیه وای خدا بعضی وقتها فکر میکنم اگه خودم رو کنترل نکنم درسته میخورمت مامانی فدای تو و این لحظات شیرینت
نویسنده :
مرضیه
16:09